فیلم پدر آن دیگری؛ اقتباسی از رمانی با همین نام نوشته پرینوش صنیعی است. فیلم در بستر روابط انسانها و تاثیر محیط و افراد بر کودکان در حال رشد است به همین سبب مضمونی اجتماعی دارد. شهاب نام فرزند دوم از خانوادهای متوسط است که موتیسم دارد. موتیسم یا «لالی گزینشی» یک بیماری عصبی است که بیشتر مواقع در دوران کودکی ظاهر میشود. این بیماری گاهی ناشی از ترسهای اجتماعی گاهی از اضطرابهای جمعی به وجود میآید. این کودکان همانطور که در فیلم مشاهده میکنیم از شنوایی بالا و هوش طبیعی برخوردار هستند. اما در ارتباطها حرف نمیزنند و ترجیح میدهند به جای حرف زدن با حالات بدنی متفاوت عکسالعمل نشان دهند. گاهی در شرایط حاد یک لغت یا یک کلمه را بیان میکنند. کودکان موتیسم سکوت کرده و گاهی با افراد خاص حرف میزنند برای مثال در مدرسه حرف میزنند در خانه ساکت هستند. اما باور این اراده سکوت برای اطرافیان مشکل است و آن را ناتوانی کودک میدانند.
برخی از روانپزشکان اعتقاد دارند بروز این بیماری به قسمتی از مغز مربوط است که هماهنگکننده ارتباط کلامی است ومورد بحث ما نیست. شهاب دومین فرزند از سه فرزند پسر خانواده با هیچ یک از اعضای خانوادهاش حرف نزده است. البته در خردسالی به گفته مادر کلمات را ادا میکرده، تمام افراد وابسته به غیر از مادر او را با لفظ خنگ خطاب میکنند. این لفظ به همراه باور آنان تاثیری بسزا در فرآیند اجتماعی شدن کودک دارد. او، نسبت به همه خشمگین عمل میکند.
فیلم پدر آن دیگری
ایستادگی و مقاومت مادر در مقابل خانواده و پدر نمونه بارزی از مادر فداکار ایرانی است. اما این فداکاریها ودلسوزیهای مادر به همراه درمانهای مکرر همیشه با بنبست روبهرو میشود. علت این بینتیجگی هم پدر، هم مادر است. پدر به این دلیل که پدری کمالگراست، هیچ نظر مشترکی با مادر درباره شهاب ندارد. تلاشهای مادر را بیفایده میداند. گاهی بیشتر از دیگران وی را خنگ دانسته و نهتنها برایش وقت نمیگذارد، ارزشی هم به عنوان یک کودک یا یک انسان برایش قایل نیست. مادر به این دلیل که همیشه در حال جنگ و مبارزه با دیگر افراد است اگرچه به عنوان پشتوانهای محکم و خستگیناپذیر برای شهاب میجنگد اما فرزندش محتاج محبتی دیگرگونه است.
کمالطلبی پدرتا جایی پیش رفته که فرزند اول (آرش) را مطیع خواستههایش کرده است، کلاسهای فوق برنامه بعد از مدرسه و لذت از لوحهای تقدیر آرش برای ارتقا در محیط کاری وحمایت بیجا در خراب کردن وسایل منزل همگی نشاندهنده این است که نور چشم و امید پدر به اوست که شبیه یک روبات عمل میکند. هیچ کس دلیل حرف نزدن شهاب را نمیداند شاید به هنگام دنیا آمدن فرزند سوم او در سنین خردسالی اضطراب دوری از مادر و وجود یک نوزاد را نمیتوانسته تحمل کند یا در آن زمان رفتارهایی را که مناسب سنش بوده دریافت نمیکند و همین تاثیر باعث این حرف نزدن است ولی در ادامه، او شاهد مشاجرهها وکشمکشهای مکرر وپی در پی پدر ومادرش است و بسیار عصبانی میشود و با خراب کردن و… نشان میدهد و همین مواقع است که توهینهای پدر، ضربههای کارآمدتری را بر او وارد میکند تا حمایتهای ناموفق مادر. خط انداختن ماشین پدر نمونهای از این خشم وعصبانیت شهاب نسبت به اوست. مادربزرگ (پدری)، عمه، زن عمو، پسرعمو و دخترعمو همگی نظراتی همسو با پدر دارند. شهاب همیشه شاهد دفاعیات مادر است وغم اورا حس میکند برای همین مادرش را صدا میزند، گرچه از اندوه مادر میکاهد اما چون راز به این بزرگی را مادر با ذوق بسیار به همه میگوید همین ارتباط ناچیز اما شگفتانگیز محو میشود. مادر با جانی تازه مقاومت میکند واو با سکوت خود مانند شاهدی فقط، نظاره میکند.
برخی ماجراهای فیلم که اقتباس شده از داستانکهای کتاب هستند گرچه پرداخت کوتاه واندکی دارند ولی بسیار مناسبند، زیرا هدف دیگری را دنبال میکنند مانند داستان فرشته ودوست پسرش رامین، خسرو وسیگار کشیدنش.
بهتر است ادامه داستان را در فیلم ببینید ! می توانید آنونس ۳ دقیقه ای فیلم پدر آن دیگری ساخته یدالله صمدی را ینجا ببینید :