فرزاد موتمن، کارگردان با تجربه و با آثار شایسته ای است که معمولاً آثار وی توسط منتقدان و صاحبنظران مورد توجه قرار میگیرد، موتمن که کارگردان فیلمی چون صداها و شبهای روشن است، این بار قدری با کارنامۀ کاری خود فاصله گرفته است، بیداری نام اثر موتمن است که در سال ۹۴ اکران عمومی شده است.
فیلم بیداری موتمن که در سه دوره سال های ۵۷، ۶۳ و ۸۷ روایت می شود داستان زنی است که همسرش در دوران انقلاب به دست نیروهای شاه به شهادت رسیده است. وی که معلم مدرسه ای است ئ از این راه امرار معاش می کند به تنهایی فرزندش را بزرگ می کند اما در آستانه تولد شش سالگی فرزندش در خیابان تصادف کرده و حافظه اش را از دست می دهد. طی گذشت بیش از ۲۴ سال که سرنوشت زن نامعلوم بوده وی در سال ۸۷ یکباره به منزل سابق خود مراجعه کرده که با حضور افراد دیگری در آن مکان روبرو می شود. ساکنان ساختمان به نیروی انتظامی خبر می دهند و نیروی انتظامی وی را به بیمارستان روانی تحویل می دهد، سرانجام و پس از کش و قوس های فراوان روشن می گردد که وی چون در انتظار فرزندش بوده در این سال ها نمرده است! روح همسرش نزد وی آمده و او را با خود به آسمان ها می برد!
غیر قابل باور بودن و کلیشه ای بودن خصیصه ای است که در خیلی از صحنه های فیلم دیده می شود. بیداری می خواهد در مورد موضوعاتی چون سفر در زمان، دیدن آینده و دنیای ماورا و این چیزها باشد که چندان موضوع جدیدی نیست و شیوه روایت آن هم در این فیلم کاملاً غیر قابل باور است. شاید علت این امر، عجولانه ساخته شدن فیلم و به قول خودمان سر هم بندی کردن آن باشد چرا که بیداری در پاییز و زمستان ۸۷ و برای رسیدن به جشنواره آن سال بسیار با سرعت ساخته شد اما به مشکل برخورد و بعد از سه سال با تدوین دوباره، به اکران درآمد.
یکی از بدترین بازی های فیلم از حامد بهداد گرفته شده که در چند صحنه در نقش روح همسر زهرا که در سال ۵۷ شهید شده است، ظاهر می شود که این حضور گاه و بی گاهش در نقش روح آن قدر پیش پا افتاده و با استفاده از تکنیک های ابتدایی است که بیشتر باعث خنده مخاطب می شود.
آن چه که باعث می شود مخاطب تا پایان، فیلم را همراهی کند رسیدن به جواب این سوال است که چرا زهرا با گذشت ۲۴ سال در چهره و ظاهرش هیچ تغییری ایجاد نشده است و در همه این سال ها کجا بوده و چه بر سرش آمده؟ که در آخر با زدن فلش بک هایی خیلی کوتاه و عجولانه همه حقایق نشان داده می شود.
شاید بهترین صحنه بیداری به قسمتی باز می گردد که درگیری های خیابانی بهمن ۵۷ را به تصویر می کشد و حتی برای لحظاتی حالت مستند گونه ای به این فیلم می دهد.
به هر حال، به نظر می رسد، بهتر باشد فراموش کنیم که این اثر متعلق به فرزاد موتمن است و کماکان با همان تصویری که از صداها، شبهای روشن و … داریم، به فرزاد موتمن نگاه کنیم…